واکسن دو ماهگی

روز دوشنبه ۲۸ آذر  دخترم بردیم بهداشت مرکزی و ساعت ۱۱:۳۰ ظهر واکسنش زدیم

قربون اشکای دخترم

ماهرخ من دختر صبوری بنظر میرسه آخه زیاد گریه نکرد

دخترم امروز کنترل شد وزنش ۶ کیلو و قدش ۵۹ بود

ماشالله دختر من

ممنونم که بزرگ شدی و نتیجه شب بیداری های منو بهم نشون دادی

 

یه دوست خوب

من یه دوست ناز دارم که می خوام  به همه معرفی کنم

عاششششششششقتم ثنا جونم

اینم عکس من و اولین دوست من

حمام حمام حمام

 دخملم روز یکشنبه ۲۷ آذر رفت حمام

اما این بار با مامان جونی

دخملم حسنی شده بود

به به آب بازی

۱۲ روز بعد از تولدم رفتیم خونه عمه جونم (مامان حمید) رفتم حمام

 ببین چقدر تمیز شدم پیش همه عزیز شدم

اینجا کجاست؟؟؟؟

بزارین عرقم خشک شه خستگی سفرم به این دنیا از تنم بیرون بره بعد منو بفرستین فضا

                                                حالا کجا میخوام برم؟

 من زحل رو دوست دارم مریخ و ماه عمومی شده

خواب فضایی

 

کره آبی

سلام

روز چهارشنبه ۲۷ مهر بود که دکتر متخصص به مامان جونی و بابای ماهرخ گفت دخترتون یه نمه زردی داره

باید ۲۴ ساعت بستری شه

من و ماهکم باید میرفتیم بیمارستان و اونجا تنها بودیم

شب سخت و بدی بود دخترم رفت تو کره ی آبی

یه چیزی شبیه ماشین فضایی

اما اون شبم گذشت

...

 

خواب رویایی

 

اولین ها

اولین گریه ماهرخ جونم همون بدو تولد اتفاق افتاد

*********

اولین لبخند دومین روز تولد رو لبای قشنگ دخترم نشست این لبخند رو به مامان جونیش (مامان مامان فاطمه) هدیه داد

********

همون روز اول شیر خورد و من رو مامان بهترین دختر دنیا دونست

******** 

برگشت به خونه

۲۳ مهر ماه ااز بیمارستان رفتیم خونه با دایی علی و مامان جونی دخترم به همراه مامان و بابا

دایی جونی همون روز رفت تهران

دخترم تا ۱۲ روز خونه مامان جونی مهمون بود پیش خاله جون زهرا

همه اومدن دیدن دخترم

...

سلام به همه

ماهرخ من ۲۲ مهر ماه سال یک هزار و سیصد و نود بدنیا اومد

اون روز قشنگ روز عروسی حمید و نجمه بود

بهترین روز دنیا

...

تولدت مبارک

بازم شادی و بوسه گلای سرخ و میخک

میگن کهنه نمیشه تولدت مبارک

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا

وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز

از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

الهی که هزار سال همین جشنو بگیریم

بخاطر وجودت به افتخار بودن

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو آسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشق رو لبها پر خندس

واسه تولد تو باید دنیا رو آورد

ستاره رو سرت ریخت تو رو تا آسمون برد

تولدت عزیزم پر از ستاره بارون

پر از بادکنک و شوق پر از آینه و شمعدون

الهی که همیشه واسه تبریک امروز

بیاد یه عالم عاشق بیاد هزار تا مهمون