همین هایمان جایی دیگر
***ماهک من***
همین هایمان جایی دیگر
***ماهک من***
هوای گرم و اب سرد میچسبد و همین برای سه سال و نه ماهه ی ما کافیست
نقشه ای کشیدیم
شیر اصلی آب را بستیم و دخترمان بگمانش که بابا آبی (همزاد بابا برقی) راه منبع آب را بر ما بسته
جریان منبع آب چنین است که ما به دخترمان گفتیم هر خانه ای منبع آبی دارد و سهمیه ای ،اگر زیاد مصرف کنیم منبع آب مان خالی میشود
و امشب منبع مان خالی شد مثلا با اداره ی آب تماس گرفتیم و گفتند منبعتان خالیست و سهمیه تان تمام شده و ما ناراحت از بی آبی
راه حل ماهرخ در مقابل نگرانی ما از بی آبی:خوب وسیله هامون جم کنیم بریم خونه ی دیگه
من:
اداره ی آب:
منبع آب:
بابا آبی:
منبع آب
چندی نیودندی ،کمرنگ بودندی
شب بیست و سوم را ما بودیم و حرم رضوی
این افتخار از وقتی ماهرخ در دل مان وول وول می زد نصیب مان شد تا کنون
و اگر بطلبد ما را امید که سال های بعد را هم مفتخر شویم به حضور در حرمش
و این صحنه را ما دوست داریم
تا بحال چنین وفور را درک نکرده بودیم
بعد از مراسم افطاری دخترمان و عموزاده ی کوچک ما در جمع آوری گلدانهای سفره
به خدام حرم کمک می کردند
و بعد تر مراسم احیا و سینه زنی
و خوشحالیم از بودن و بودنش در این محفل سبز
کنار دیگر بندگان مخلصش
امید که ما را دیده باشد
پ ن:
مادر ما عملی سنگین داشتند شکر خدا رو به بهبودی هستند
پ ن 2:
با توجه به انحصار طلبی کودکان امروزه دوست داشتیم صحنه ای ،موقعیتی پیش آید که دختر کوچکمان و حتی خودمان وفور را به چشم ببینیم که چنین چهار چنگولی به اموالمان و دنیا ی مادی نچسبیم
و این مهمانی افطار تا سحر وورکشاپ خوبی بود برای درک وفور و عظمت هم بر ما هم دختر ما
ماهرخ صبح امروز تو اتاق بود و ساکت
بعد چنین رویت شد
مامااااااااااااااااان پرچم کشیدم
(خوبه تهران نیستیم )
اون یکی گوش ت پچ پچای همه ی وجودت
موندی به کدوم گوش بدی
اینجاس که مغزت از هر دو سیگنال میگیره و لذت هر کدوم چن برابر دیگری
و من خوشبخت ترین مادرم تو این لحظه ی ناز
اسمش میزارم لحظات ناب ناب
از اون لحظاتی که باید ثبت شه اونجایی که باید
به خاطر این لحظات ممنونتم ماهدختم
(دخترمان قبل از شیرین کاری روی چهره)
خواهر نازم
خاله، خواهرزاده
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو
اهل طاعونی این قبیله مشرقیم
تویی این مسافر شیشه ای شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ
رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو
کاش میهمان آسمان مشرق یا زمین مغربت بودم
زیر گنبد طلا
آنجا که در اندیشه ی باغبان
تفکری جز چپاول باغ نیست،
با یک گل که هیچ
با هزار گل هم
بهار
ناآمدنی ست...
شوهر خانماااااااا!؟
*********************
برای بچه ها خاصیت داره
*********************
مامان رو تخت زایمان خوابیده،بچه تو دلش بُسُگه،بچه زایمان شد،بچه ی بُسُگ از تو دل مامانش رد میشه
مثل دلفین میاد بیرون
*************************
کاشکی کلاه داشته نمی باشه=کاش کلاه نمیداشت
سازیدن=ساختن
توستم=تونستم
الماس سن تِم تِم تِم =الماس سنتر
توخمو نوق=تخم مرغ
از طرف بلاگفا مشکلی پیش آمد که ما را چندی از خود دور کرد
شکر خدا مطالب این مدت را در وبلاگ دوم داشتیم و کپی میکنیم علی رقم تمام مشغله هایی که این مدت داشتیم و زیاد بروز نبودیم
همه دکورمان بهم ریخته
موضوعات،مطالب و ...