مهر با مهر تو

روزهای طلایی من اغاز شدند با شوق اول مهر تو

44156799617553228048.jpg;

و تا 22 روز من میتازم در این جشن رنگی تا روز میلاد تو

00500519354724807634.jpg;

 

پ ن:بمناسبت این 22 روز طلایی کودکان خیریه حضرت مریم را میزبان شدیم در کافه جوین شهرمان و شادی بودن دخترمان را با انها سهیم شدیم به شکرانه بودن و عهد هر ساله

پ ن 2:تولد ماهرخ مان امسال عاشورا تاسوعاست پس به پیشواز رفتیم

44440566978619028665.png;

به اندازه ی هر ثانیه بودنت مادری را بدهکارم

این دوران طلایی را بر من طولانی تر کن

میخواهم تا می شود بدهکارت شوم

مادری را بدهکارم ،که این مقدس را بجا نیاوردم

بر من ببخش هر گره ابرو را،هر انگشت اشاره و بیدااااد گری اژدهای درونم را

که تو را چون هر معصوم مطهری رنجاندم

این چهار سال را بدهکار توام ،باش تا آخر عمرم را بدهکارت باشم

این دین را بر خود دوست دارم سنگینی اش شانه ام را می اندازد اما بودنت مرا محکم میسازد

باش و بودنت ، دوران طلایی عمر را بر من هموار می سازد

تو!

جوانی منی،آنچه از کف من میرود و در تو بیدار می شود

تو

اینه ی جادویی من هستی

چشمان تو آینه ی جادویی من هستند

جوانم میکنی ،هر صبح که خود را بر آینه ی چشمانت شروع میکنم

روان میشوم بر ثانیه های عجول

دستانت مخملیست که میبرد از دستانم زبری روزگار را

بودنت را شاکرم

چه خوب که هستی

26373000175829920651.png;

دوتا اولین متفاوت

دوتا اولین متفاوت تو یه روز در دو نوع مختلف

 

دیروز عصر تا آخر شبمون خوب بود با هم رفتیم باشگاه مادر و فرزند این عالی بود و یه اولین خووووووب خیلی خوش گذشت

یه جشن و یه شام

تو هر شرایطی با هم بودنمون ر دوست دارم

تمام من ------------>تو

دوباره منم و تصمیم بزرگ

یه تصمیم مهم!

یه انتخاب،شک،یه مهمی که میتونه تا اینده ی دور روت تاثیر بزاره

ذهنم درگیره راهیه که باید رفت

اما...

نکنه زود باشه،نکنه اشتباه کنم اینان که کلافم کرده کاش می شد خودت تصمیم بگیری

با توکل به خدا پیش میریم

ادامه نوشته

پاییز 94 ما

یک پاییز شیرین به شیرینی پاییز نود

پاییزی که بر دلم قدم گذاشتی و مسرورم از بودنت

و این پاییز را همچون همان پاییز نود شوق دارم

 

41956078971333335703.jpg;

24660975800967940688.jpg;

14715462148055600009.jpg;

به امید موفقیت های روز افزون

 

2 قدم مانده به ...

عزیییییییییییییییییییییییییییییزم

دو روز مونده تا دوسالگی

دو روز مونده به ...

عزیزم امسال زود گذشت همش شیرینی بود هر روز بهتر از دیروز و تو باعث شدی تو همه جا ر رنگیتر کردی

خیلی دوست دارم و بقول خودت آشیگــــــــــــــــــــــــــیتَم

 

خیلی خوب احساساتت ر نشون میدی

از شمردن هر چیزی لذت میبری سعی میکنی شعر بخونی و حفظ کنی به نقاشی و مداد شمعی و مداد رنگی خیلی علاقه داری

تخیلت توووووووووپ، دوست داری با بچه ها بازی کنی و خیلی کارایی که الان حضور ذهن ندارم و  دوست میداشتم  بیشتر یادم میموند و مینوشتم

 

 

به شرطها و شروطها

سلامی به گرمای دوباره ای که نرفته برگشت

با افتخار از همین تریبون ،همین مکان،همین هر کجا اعلام میکنم که پروژه خداحافظ پوشک با موفقیت به اتمام رسید و دخترم دیگه جیشش کامل میگه

هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووورا

و بازم از همینجا اعلام میکنم که به شرطها و شروطها  این موفقیت بدست اوردو

با دختری یه قرار گذاشتم

هر بار که جیشش گفت اجازه بدم خودش جیشش بشوره بعد از اون آب بازی کنه

حالا اگه جیشم نداشته باشه میگه جیش وقتی میرم میبینم خبری نیست با یه ناز و قمزه منو راضی میکنه که اجازه بدم اب بازی کنه

منم تســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلیم میشم

دخترم تو ۲۳ ماهگی خیلی شیک با پوشک خداحافظی کردی

مرخصی سپهر

سلام دوستان

راستی یادم شد که بگم گل پسرمون ،سپهر عزیزهفته گذشته از بیمارستان مرخص شده و روزهای رو به بهبودی تو خونه کنار پدر و مادرش میگذرونه

شبی که بسمت تهران راه افتادیم قبل از حرکت رفتیم دیدن سپهر عزیز

واااااااااااااااااااااااای شوکه شدم از دیدنش ماشاالله ماشاالله هزار ماشالله من باورم نشد اونیکه جلو چشام پای لپ تاب نشسته بود سپهر بود همونیکه اونقدر نگرانش بودیم


و باز هم از خدا که مهربونیش بما نشون داده میخوایم بازم به سپهر کمک کنه که به سلامت کامل برسه

و همه ی مریضار شفا بده


خبر خوووووووب

سلام

با خبرای خوبی اومدم

اومدم که بگم امروز میتونست یه روز عادی باشه اما یه روز عادی نیست دیگه نیست از وقتی که این خبر شنیدم دست گذاشتم روی پل مخابرات و از همه ی خدماتش استفاده میکنم واسه پخش این خبر

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدایا شکرت

میبوسم دستانی ر که تو این چند روز رو به اسمون رفتن و زیر لب سلامتی دوباره ی سپهر عزیز از خدا خواستن و خدا بی جواب نذاشت این همه دعا ر و لطف و مهربونیش دوباره بما نشون داد

خدایا همیشه شکرت سپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاس

و اما خبر

سپهر عزیزمون اومد تو بخش و از اون اتاق عجیب و غریب با اون دستگا های سیم سیمی راحت شد

امیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدوارم زودتر خوب خوب خوب شه و برگرده خونه و دوباره آغاز یک زندگـــــی،

و اینبار بهتر از قبل

به امید نزدیک بودن اون روزاااااااا

 

 

98744940368925891652.jpg

 

سپهر جون خوش اومدی به جمع خانوادگی تون این خونواده ی گرم و مهربون

دوستون دارم ،همتونُ

یه دوست جدیدتر

 

سلام یه سلام گرم گرم تر از دلای مهربون و خوشحال

دلایی که امشب رفتن دیدن همایون عزیز

همون هدیه ای که چند پست قبل تر ازش نوشته بودم

ببینین چقدر اروم  خوابیده

عزیزم

اما من نمیذارم بخوابه و دارم لپش ناز میکنم

29479010385546333880.jpg

 

هدیه ی خدا

یه روزی همه یه جایی

ارزوهایی دارن ممکنه کوچیک باشه ممکنه بزرگ باشه

اما یه آرزو هست که همه به اون میگن امید اولش آرزوئه اما وقتی براورده میشه ،میشه امید زندگی ،میشه دلیل بودن و نفس کشیدن،میشه همه چیز آدم

خیلی خوبه که تک تک آدما این آرزو و این امید و داشته باشن

آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

از یه دنیای دیگه میاد ُمثل خودمون  اما پاک پاک مثل فرشته ها میاد بین این همه هنجار و نا هنجاری

این همه خوب و بد

این همه گرگ و بره

اما وقتی میاد از آب شفاف تره از نسیم لطیف تره از گل پاک تره 

وقتی میاد منزه منزه

یه امید دوست داشتنی

دارم از یه نی نی میگم که تازه هشت روزه که فرشته ها مثل قاصدک  آروم گذاشتنش کف دستشون و با هزار ارزو و دعای خوب فوتش کردن تو آدما بین من و شما

ادما اسمش گذاشتن همایون یه پسر فرخنده و مبارک

اون با یه کوله سوغاتی اومد روی لب خیلیا خنده نشوند  واسه چشم خیلیا اشک شوق  هدیه داد  تو همه ی  دلا شکر خدا جاری کرد و هزار سوغاتی دیگه

1013596_175226209316868_1574660029_n.jpg

 

عزیز دلم خوش اومدی قدمت مبارک ایشاللا همیشه شادی بیاری

همیشه شاد باشی

به خاله سارا و عمو رضا و خونوادشون و خودم و خودمون تبریک میگم

دنیا مراقب این فرشته تازه زمینی شده باش

از خوبیات بهش نشون بده

دنیــــــــــــــــا با توام حواست باشه هاااااااا

 

ماهرخ و زبان بین المللی

امشب دخترم منو غافلگیر کرد

مدتی هست واسه ماهرخ دی وی دی  your baby can read خریدم اما چون دستگاه دی وی دی خوان ندارم و ماهرخ هم پای لب تاب نمیشینه نشد که واسش بزارم

یه عذاب وجدانی به اندازه ی توپ بسکتبال تو ذهنم قلمبه شده بود تا اینکه امشب همین طوری واسه دور هم بودن  دهان و دست و چشم به انگلیسی بهش گفتم و نشونش دادم دیدم دخمری تکرار میکنه موس ای هن و تک به تک هم نشون میده

هدفم اموزش نبود خواستم محکش بزنم اما دیدم دخمری علاقه نشون داد پس منم عزمم جزم میکنم و میرم که بازی های اموزشی زبان با دخمری انجام بدم حتما حتما حتما

به قربون موس و ای ها و هند های دخمرم

این ها اولین لغات اینگلیسی ماهک من بود که یاد گرفت

عاششششششششششقتم شیکر نبات من

شناخت اشکال هندسی

مدتی میشه که ذهنم درگیر شده که از چه سنی میتونم اشکال هندسی رنگها یا زبان انگلیسی رو به ماهرخ اموزش بدم(البته در غالب بازی)

تا اینکه بابایی دخمری استارتش زد و همونطور که تو چند پست قبل گذاشتم وبابای ماهرخ با کارتن پازلی درست کرد که توش دایره در سه سایز و پازلی که مربع مثلث و ستاره و لوزی داشت

ماهرخ اونا ر میچید و من گهگاه اسمشون میگفتم

تا اینکه کارتهای دید آموز گرفتم که تو یکی از اونها اشکال هندسی داره

و از اونجایی که ماهرخ علاقه زیادی به این کارتها داره حداقل روزی ۲ بار اونا ر برگ میزنم و اسمشون میگم البته با سرعت

امروز مشغول مرتب کردن خونه ها بودم که متوجه شدم ماهرخ کارتها ر برداشته و با خودش بازی میکنه 

یه کارت مثلث دستش بود و هی میگفت:مَثَلثه

من کلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ذوق کردم دخترم دایره لوزی و مثلث می شناسه

البته بهمراه ستاره هر جا ستاره میبینه میگه سیتاره قربون بشم من

خداحافظ پوشک

دخمری از دیروز واسه جیشش داره میره حموم

چن روزی سعی کردم از قصری کمک بگیرم با کلی تشویق و  جایزه و ... اما جواب نداد و از روی قصری پا می شد

تصمیم بر این شد از حمام شروع کنم

جالبه که ماهرخ این اواخر از حمام بدش میومد اما از وقتی هوا گرم شده حموم بخاطر آب بازیش دوس داره

حالا هم که هر نیم ساعت یه بار خودش میگه بریم حموم

خوشبختانه حموم دوس داره

هر بار هم که رفتیم حمام جیش کرده خیلی خوشحالم

امروز ۳ ساعت پوشک بود و خونه نبودیم بمحض اینکه رسیدیم خونه گفت حموم و رفتیم و دیگه به به  قربونش برم رو سفیدم کرد 

امشب واسه دخمری شورت آموزشی گرفتم خیلی خوبه

امیدوارم هر چه سریعتر این پزوژه خداحافظ پوشک به انجام برسه

اولین زیارت حرم و نامزدی خاله فاطمه

دیروز با مامان فاطمه و آقوام رفتیم حرم  امام رضا واسه عقد خاله فاطمه (خواهر حمید)

این اولین زیارت من بود و بالاخره امام رضا منم طلب کرد

خیلی خوب بود حرم چراغونی کرده بودن منم کلی مامان و اذیت کردم داد همه دراومد ههههههههه

اینجا  دارم زیارتنامه میخونم

48128418408271581006.jpg

 

این داخل رواق دارالحجه هست

 

75409352505453030778.jpg

 

من و مامان فاطمه تو صحن جمهوری

88234830360414266839.jpg

 

 

اینم من و گنبد زرد آقا امام رضا

72353349056628311752.jpg

 

همه ی این عکسا ر بعد از عقد خاله جون گرفتیم

ایشالا خوشبخت شن

18 ماهگی قلنبه

دخترم ۱۸ ماهه شدنت بهت تبریک میگم

خیلی خیلی خیلی عاشقتممممممممممممممممم من

دوست دارم مامان خودم به قربون همه ی ماه های زندگیت

 

34509187123812405942.gif

پیش به سوی ۲ سالگی

پیش به سوی کنجکاوی ها و کشفیات عجیب و غریب

خدا خودش کمک کنه تا قبل از ۱۸ ماهگی اینقدر شیطون بودی موندم از این ماه با تو چیکار کنم

قل و زنجیر جواب میده عایااااااا؟

78487614779565685516.jpg

این ۶ ماهی که بعد از یه سالگیت تا امروز گذشت با اون ۶ ماه اول تولدت درست یک سال پیش خیلی فرق داشت

این ۶ ماه گل بود گل

ماه بودی مامان فقط ازت شیرین کاری میدیدم

وقتی یه کار جدید یاد میگرفتی من ذوق مرگ میشدم

عزیییییییییییییییییییییییزمی مامان

به امید روزای بهتر تر تر

16 تایی شدن

سلام دوباره

راستیییییییییییییییییییییییییییی من تا الان یعنی تو ۱۶مین  روز بهار میخوام خبر ۱۶ تایی شدن مرواریدام بهتون بدم

هووووووووووووووووووووووووووووووووووورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

 

البته با یه نمه تاخیر

ترک شیر مامان

سلام

یه خبر خیلی مهم که من هی امروز و فردا کردم و نشد که بگم

اما الان بهتون میگم دخترکم ۱۵ روز که شیر مامان نخورده

و دیگه نمیخوره

خیلی راحت تونستم دخمری ر از شیر بگیرم

البته شیر گاو به خوبی میخوره و این خیلی کمکم کرد

سپیدی برف و سفیدی شکوفه بهاری

سلام وای از این کارای خدا

عجب مردم غافلگیر میکنه

نیمه ی دوم اسفند و برف نیم متری نوبر به خدا

راستی دیروز هم قبل از برف یه هوای ابری داشتیم و منم تاب بازی کردم

از دیشب تا حالا یه ریز برف میومد

راستی دندون پونزدهمم روز ۱۵ اسفند درومد

دنیای یکی بود یکی نبود

سلام

ببخشید که وب دخترم دیر به دیر آپ میکنم

شیطون بلا اونقدر نمک میریزه که نمیدونم از کدومش بنویسم

تازه خونه تکونی و ....

دیروز با ماهرخی رفتم دندانپزشکی که دندون عقلم و بکشم  :دی

اونجا متوجه شدم دندون 13 هم ماهرخم دراومده و امروزم فهمیدم 14 می

کلی خوشحالم

یه مدتی هم هست که خانم طوطی میشه هر چی میگیم تکرار میکنه


6*2=12

سلام

سلام

ما که داریم میریم

کجا؟

تهران.پیش مامان جونی و زهرا با بابا جونی میریم و بابا حسن ر هم نمیبریم خخخخخخخخخخخخخخخ

طفلی بابا

الان که با بابا حسن بازی میکردم بابا فهمید دندونام شده 12 تا هووووووووووووووووورا

به به بببه به


یازدهمین مروارید

سلام

این دندونای منم که با سرعت برق پیش میرن و منو و مامان فاطمه ر غافلگیر میکنن


من برگشتم

سلام من اومدم

ای بابا این بچه تا وقتی که من مشهد بودم هنوز بی شناسنامه بود

اما بهش میگفتن آنیسا

حتما همون آنیسا میشه دیگه

خیلی ناز و کوچولو بود


دختر مشهدی

سلام

خوبین؟

دو روز پیش یه نی نی خیلی کوچولو به جمع ما اضافه شد

احتمالا اسمش آنیسا باشه البته صد درصد نمیدونم

حالا امروز دارم میرم مشهد پیشش و اسمش میپرسم میام بهتون میگم

اون نی نی خاله آسیه جون یعنی دختر خاله پریماه جون

با وزن 2800 گرم دنیا اومده یعنی خیلی خیلی کوچولو

برگشتم اطلاعات بیشری ازش میزارم

به دنیای ما زمینیا خوش اومدی آنیسا جوووووووووووووووووووووووووووون


دندون دندونم کن با دندون دوندونم کن

سلام عزیزان دلبندان شیرین بیان

واییییی وای وای وای که چه کیفی داره وقتی یهویی متوجه می شی دخترت دردونت داره دندون جدید در میاره اونم از یه ناکجابادی که فکرشم نمیکنی

ای جون مامان اونم دو تا

هر کدوم یه طرف

آخه این چه طرزشه مامانی

جمع دندونای ماهک من شد 10 تا

دو رقمی شدن دندونات مبارک ماهی کوچولوی من


17 درجه زیر صفر

سلام به همه شما

بالاخره یه برف درست و حسابی اومد و زمین لباس عروس تنش کرد

http://upcity.ir/images/89901617806655965988.jpg

درخت کاج روبروی پنجره ی اتاقم پر برف شده و آدم یاد کریسمس میندازه

دیشب تو این هوا و برف ریزون مامان جونی مهمونی داشت

چند تا از مهمونا شب موندن چون راهشون دور بود و به علت برف و بوران و مسدود شدن جاده ها

تازه همون شب دمای نیشابور 17 درجه زیر صفر بود

شب مهمونی مامان جونی رفت بیرون آدم برفی درست کرد و آورد خونه که ما بچه ها بازی کنیم

http://upcity.ir/images/37390167123473936392.jpg

تولد خاله زهرا 11 دیماه  چون مامان جونی میخواست بره تهران تولد چند روز زودتر گرفت

خیلی خوش گذشت منم کلی بازی کردم

بابا امروز رفت گرینه یه برنامه ی شب مون واسه آمادگی برنامه علم کوه


جشن قدم ماهک من

سلام به همه ی خوبان خوب تر از خوب

بالاخره که دختر نازم موفق شد درست و حسابی راه بره و من خیلی خوشحالم

دیشب خونه ی ما ولوله بود ولوله که چه عرض کنم

کلی شادی و خوشحالی

حالا میگم چرا؟


دیشب واسه دخملی جشن قدم گرفتم البته یه جشن کوچول موچولو

مهمونای دخترم عمو حید ارمز و خانواده... عمو رضا ارمز و خانواده (نیاز به توضیح داره)و عمو سعید مهاجر و خانواده  که این عمو ها دوستان خوب خانوادگی هستن و عمو محمد و خانواده که عموی واقعی هستن

و اما بریم سراغ توضیحات در مورد عمو رضا و خاله سارا

دیشب همه متوجه شدیم که تو دل خاله سارا  یه قلب کوچولو داره میتپه و این بهترین خبر بود شیرینیشم خوردیم

همه خوشحال شدیم آخه خاله سارای دخترم بهد از 18 سال زندگی مشترک میخواد مامان شدن تجربه کنه و این خیلی خوبه

تبرییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییک سارا خانم و آقا رضا

و اما جشن قدم ماهک من



12068022045277204613.jpg

83311235273509154318.jpg

55370444011674326459.jpg

البته این کیک با کیکی که من به عمو قناد نشون دادم به اندازه ی فاصله رنگی سیاه تا سفید تفاوت داشت

معلوم نیس حواسش کجا بوده

39379820641653209325.jpg

ماهرخ در حال قر دادن بابایی واسش نی نای نی نای میخوند اونم د بودو که رفتیم

42096957891124081847.jpg

این هم از بابایی و دخترم

31079741854457496269.jpg

اینم من و دخملی

49699613462746184298.jpg

ماهرخ خانم اون بالا چیکار میکنی بیا پایین مامانی خطرناکه;)

32889047844065459726.jpg

بفرمایید شام

واسه شام سوپ جو و زرشک پلو با مرغ و ژله گل و کرامل سالاد فصل و میوه فصل واسه پذیرایی آماده کردم

99643103611787748926.jpg

رد پای ماهرخ رو نوشابه ها مشاهده میفرمایید دیگه!

مثل اینکه خاله سارا هم هوس سوپ کرده بودن و خوشبختانه من تهیه کرده بودم اونم بی خبر

09855470764814090368.jpg

ماهرخ در حال نابود کردن کیک

76905806673859968614.jpg

اینم از کیک و کفشای دخملی که چکمه ها ر بابا حسن واسش خریده

57990085808705740659.jpg

جاکفشیمون از امشب مهمون تازه داره و باید میزبان کفشای کوچولوی دخملی باشه

ماهرخ جونم امیدوارم همیشه تو خوبیها ثابت قدم و پیش قدم باشی

از خدا ممنونم که میتونی راه بری و به خاطر این سلامتی خدای عزیز و مهربون شکر میکنم



خدا جون شکرت



نی نی بی نام

سلام سلام

اومدم خبر خوش یه قدم نورسیده رو بهتون بدم

اما یه مشکلی هست اسم این نی نی هنوز  معلوم نیس اون خیلی کوچولوئه فقط 3 روزشه

جووووووووووجه

امشب من و مامان وعمومحمد و اهل و عیالش رفتیم دیدن نی نی

مسابقه و برنده مسابقه

سلام خوبین؟

منم خوب!

منم برنده!

منم عالی دیگه

مامانی یه دو هفته پیش عکس منو واسه مسابقه زیباترین لبخند سایت وینا بی بی فرستاد و خلاصه با خاله فاطمه و ساغر جون شروع به جمع آوری لایک کردن

تا اینکه تعداد لایک ها ر به اندازه نفر اول رسوندن اما یه دونه بیشتر

و منتظر روز پایان مسابقه شدیم

دیشب مسابقه تموم شد و برنده ها اعلام شدن

من بلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللله من با پونزده لایک بیشتر اول و کیانا جون دوم شد

اینم عکسم واسه مسابقه

403472_516998614978237_1468268760_n.jpg

و یه عکس دیگم واسه سایت فرستادم

373987_516994961645269_78739_n.jpg

ددددددنگگگگگگگگ و اما عکس اعلام نتایج

21670_525020770842688_141856733_n.jpg

من تو اولین مسابقه زندگیم اول شدم به امید اولی های دیگه

گام به گام

سلام سلام سلام

آفرین به ترسو خانم ما که امروز منو غافلگیر کرد و ۴ قدم راه رفت منم که اونقدر ذوق زده شذم که میخواستم پر دربیارم

هورااااااا دخترم