آمین=آرمین
پدوپدو=بدو بدو
آب بده=آب بده
منه=مال منه
من=من (در جواب دختر من کیه...خوشگل من کیه و....)
عینه=عینک
آیننه=آینه
آمین=آرمین
پدوپدو=بدو بدو
آب بده=آب بده
منه=مال منه
من=من (در جواب دختر من کیه...خوشگل من کیه و....)
عینه=عینک
آیننه=آینه
سلام
این دندونای منم که با سرعت برق پیش میرن و منو و مامان فاطمه ر غافلگیر میکنن
جوجو_جی جی=جیک جیک صدای جوجه
جیش=جیش
اننه(حرکت فتحه)=عینک
دای=دایی
سلام من اومدم
ای بابا این بچه تا وقتی که من مشهد بودم هنوز بی شناسنامه بود
اما بهش میگفتن آنیسا
حتما همون آنیسا میشه دیگه
خیلی ناز و کوچولو بود
خوبین؟
دو روز پیش یه نی نی خیلی کوچولو به جمع ما اضافه شد
احتمالا اسمش آنیسا باشه البته صد درصد نمیدونم
حالا امروز دارم میرم مشهد پیشش و اسمش میپرسم میام بهتون میگم
اون نی نی خاله آسیه جون یعنی دختر خاله پریماه جون
با وزن 2800 گرم دنیا اومده یعنی خیلی خیلی کوچولو
برگشتم اطلاعات بیشری ازش میزارم
به دنیای ما زمینیا خوش اومدی آنیسا جوووووووووووووووووووووووووووون
دور دور_گوگو=قور قور (صدای قورباغه)
گو=گل
سلام عزیزان دلبندان شیرین بیان
واییییی وای وای وای که چه کیفی داره وقتی یهویی متوجه می شی دخترت دردونت داره دندون جدید در میاره اونم از یه ناکجابادی که فکرشم نمیکنی
ای جون مامان اونم دو تا
هر کدوم یه طرف
آخه این چه طرزشه مامانی
جمع دندونای ماهک من شد 10 تا
دو رقمی شدن دندونات مبارک ماهی کوچولوی من
اینم یه عکس پاییزی که خیلی وقت قبل گرفتم اما یادم رفته بود آپلودش کنم
شرمندم
سلام به همه ی مهربونا
روز شنبه یعنی 2 روز پیش مامان و بابا تصمیم گرفتن که بریم بیرون برف بازی
عمو سعید و خانمش و هلیا کوچولو هم اومدن
وای همه جا سفید بود همه عروس شده بودن درختا شمشادا زمین...
مامان فاطمه کالسکم با خودش آورد منم تو کالسکم نشستم کنار آتیش
همونجام عصرونم خوردم
خیلی خوش گذشت جاتون خالی
اینم چند تا عکس برفی
اینم من ومامان فاطمه
جوجو=جوجه
بالاخره یه برف درست و حسابی اومد و زمین لباس عروس تنش کرد
درخت کاج روبروی پنجره ی اتاقم پر برف شده و آدم یاد کریسمس میندازه
دیشب تو این هوا و برف ریزون مامان جونی مهمونی داشت
چند تا از مهمونا شب موندن چون راهشون دور بود و به علت برف و بوران و مسدود شدن جاده ها
تازه همون شب دمای نیشابور 17 درجه زیر صفر بود
شب مهمونی مامان جونی رفت بیرون آدم برفی درست کرد و آورد خونه که ما بچه ها بازی کنیم
تولد خاله زهرا 11 دیماه چون مامان جونی میخواست بره تهران تولد چند روز زودتر گرفت
خیلی خوش گذشت منم کلی بازی کردم
بابا امروز رفت گرینه یه برنامه ی شب مون واسه آمادگی برنامه علم کوه
سلام دوست جونی ها
شب یلدا خوش گذشت؟
واسه من که عالی بود ما با دوستان بابا رفتیم خونه باغ و عمو محمد هم بودن
جاتون خالی کلی کیف کردیم
از خوردن تنقلات شروع شد اونم دور کرسی یه کرسی خوشگل
بعد رفتیم دور آتیش و آتیش بازی و چای آتیشی منم دور آتیش یه چرتی زدم
بعد از آتیش بازی برگشتیم دور کرسی و مراسم تولد آرمین
آخه آرمین بچه ی روز اول زمستون
یه کیم خوشمزه و خوشگل که خانم عمو درست کرده بودن
تولدت مبارک آرمین جوووووووونم
بعد از خوردن کیک مردا رفتن بیرون و جوجه آماده کردن منم که فک میکنم خیلی بزرگ شدم یه سیخ گرفتم دسم باهاش ور میرفتم آخه من نمیتونم جوجه بخورم هنوز کههههههههههه
بعد از شام 2 تا مسابقه واسه بچه ها برگزار شد ماست خوری و سیب خوری.
برنده ماست خوری کوروش بود اما عمو قاسم به همه ی بچه ها جایزه داد
اما سیب خوری برنده نداشت و هر کسی سیب خودش میخورد به جای جایزه اینم که نازنین جون در حال مسابقه دادن
خونه باغ خیلی سرد بود واسه همین همه با لباس گرم بودیم
تا ساعت 1 صبح اونجا بودیم