قمر در عقرب ما

این روز های ما

بی نظم و قر قاطی

شاید اگر درست همش بزنیم

آشی شوله قلمکار میزبان نگاه شما دوستان باشیم

 

ادامه نوشته

بازی 106+ماهرخ از جنس خودش 8

فرزندم

هیچ چیز

جلودار همت ...و اراده ی آدمی نیست...

بر کوچکیت منگر

و همیشه ترس را

از باورهایت دور ساز...

اینکه فیلها، همیشه از موش ها در هراس اند...

یک واقعیت است ...

 

41051247476781594265.jpg;

 

ناصر کشاورز

ادامه نوشته

ماهرخ از جنس خودش 7

حباب

و حبابی ترکید

یکی از دور چنین فریاد کرد:

این حباب عمر است که به یکباره چنین ترکیده

آن یکی گفت:

 حباب  بغض است که چنین می ترکد

رند دیگر هم گفت:

این حباب شبنم بر تن یاس کبوداست که چنین ترکیده ست

اولی گفت:

جه غریبانه شکست

دومی گفت:

طفلکی عاشق بود

رند دیگر هم گفت:

راستی مگر امروز عید است

...

کودکی بازیگوش حلقه ای در دست داشت

نرم و آهسته به میدان آمد

او به نرمی و لطافت پرسی:

کف صابون دارید...

69896612684038301991.jpg;

محمد بقایی

 

ادامه نوشته

بازی 53

کتابی بدستمون رسید از دوران مهد خواهرم

عکس این کفش تو ضمیمه ها بود و شانس ما استفاده نشده بود

از کتاب برش زدیم دترک به مقوا چسبوند و مقوا ر برش زدیم

93922732817363930650.jpg

30551633223333177292.jpg

جای بندها ر پانچ کردیم و دخترک بندهاش رد کرد

 93092424405819579276.jpg

55000711224690438562.jpg

 

41300363792328207162.jpg

 

این اقای پسر هم با لباس زیر بود و لباساش برش زدم و دخترک چسبوند

بازی 52

بازی با چوبهای بابا ساز

بازی های زیادی میشه با این مکعب های چوبی انجام داد

پدر و دختر میشینن و کلی بازی میکنن

از جمله:

دخترک اینجا یه خونه ساخته

یه آدم کنار خونه

یه گل که تو دستشه

و یه درخت سمت چپ تصویر

69552231472402587112.jpg

 

اینجا یه ستون ساخت و رفت چسب حرارتی آورد و یه الا کلنگ ساخت و پدر هم الا کلنگ بازی کرد خخخخخ

86299535282533672831.jpg

 

یه خونه شیروونی

69295856748787865903.jpg

 

77727855326377021675.jpg

 
دخترمان از پدرش عکس میگیرن البته با لیوان و موقع عکاسی اصراری داره که ژست بگیرین 

46823296420703396422.jpg

 

بازی 45

با دستانی پرتر از خالی

مروری میکنیم بر روزهای عادی با بازی های تکراری و کمی شاد

فقط بازی طوری که دخترک اگر دوست داشت هرچه که میخواهد ببیند و بیابد بدون هیچ اجباری فقط سرگرمی

اما نه خالی تر از هیچ

 

عکس پرچم کشورهای مختلف ر خریدم گفتم حالا باشه یه روزی لازم میشه

به روزی نرسیده دخترک از کنجکاوی  داشت نابودشون می کرد گفتیم نابود نشده به یه دردی بخورن

چسبوندیم به ماشین لباسشویی که هیچ کاربردی نداره و این تنها  بهانه استفاده از اون بود

 

چسبوند و من اسم کشورا ر گفتم و تکرار کرد

چی هست و از کجا اومده ر به اینده ی دور محول میکنم فقط خواستم که ببینه و بشنوه و مخصوصا بچسبونه

 

76006340801401106001.jpg

و ایران در مرکز 

75696477898884661254.jpg

 خوب دیگه اینم یه کلاه

فقط واسه یاداوری به دخترک که اینها هم هستن میتونی با اونا بازی کنی به جون خودم 

95578647754384155712.jpg

دخترک عاشق عروس شدن و این حرفاس گفت دامن درست کن

ساختیم اما مرغوب نبود و با هر بار رقصیدن دخترک از هم میپاشید

54842571194356267205.jpg

و هرمی که دوست داشتم بسازه و استقبال کرد و ساخت

واسش قرقره خریدم با دو پایه کلی تک قرقره رو هم میسازه خوشحاااااالم

33813052615607759318.jpg

اینجا حروف انگلیسی و چهره ها ر میچسبونه

فقط دست ورزی بیشتر از این هرچی دوست داشت

30142779345201421367.jpg

 

پ:

دیروز نقاشی کشیدی به سبک گذشته

واسش جیب هم کشیدی خوب قلنبهجییییییییییییییییب

بازی 32

روزگار بر همه خوش باشد

امروز با دخترکمان در دامان طبیعت ساعاتی گذرانیدیم به شادی و شادمانی

لحضه ای کنا رود نشستیم و بر گذر آب که همچون ثانیه های عمر جاری بود سنگ انداختیم و غم از دل دور کردیم

گرمای درون را به سردی اب سپردیم و دل با خنکای رود روان شاد نمودیم

از رودمان سنگ های زیبا چیدیم و چیدیم

از درختی که بر ما سایه افکنده بود به منزله تشکر برگ چیدیم

و خود میدانم که بد کردیم اما خواستیم  فراغتی برای اوقات کودکمان باشد چوب های کوچک هم از کناری چیدیم و دست به کار شدیم

65733987986835971056.jpg

قرار شد برای اقای پدر نقاشی اماده کنیم و او به تخت خواب محل کارش بزند و هر دم یادمان باشد

81586451509993377405.jpg

دردونه ی منی که با این دقتت داری چمن میکشی

01071958536731135038.jpg

 

با رنگ انپشتی خورشید و سبزه و ابری کشیدیم البته با انگشتان ظریف دخترک و راهنمایی های من (خدار شکر کثیف کاریاش دیده نمیشه)

گلها و ماهی ها را به سبک بیپر بیپر ماژِیکا کشید

با تکه چوب ها تنه درخت و با برگها برگهای درخت ساختیم و چند سنگی که از رود روان غنیمت گرفتیم را بر رود ابی خودمان رها کردیمو با چسب چسباندیمشااان

بازی 30 و 31+ طرز تهیه خمیر بازی

امروز ظهر یه کارایی کردیم

نه که کارستون اما ....

رفتم سراغ کتابای دردونه و دفتر وایت برد و ماژیکش برداشتم

اشکال هندسی در چپ و راست برگه کشیدم  و ازش خواستم با خطوط افقی بهم وصل کنه اولش که متوجه نشد و نقاشی کشید

رفتیم سراغ مداد و دفتر

و بعد از اون مدادشمعی

اشکال هندسی و شمارش و شکل های نظیر هم اینها ر با هم کار کردیم  بالاخره ماهرخ خسته شد و رفت

 

 

03074087090347382009.jpg

بعد از استراحت ماهرخ و یه خواب ظهر طولانی با کلی انرژی یه عصر جدید و تجربه کردیم

واسش خمیر بازی درست کردم

اما دو رنگ  خوب رنگام کم بود

13968568481490763772.jpg

 

 وای وای وای واااااااااااااااااااااااااااای چه ظریف با خمیرا بازی میکنی به خدا بهداشتی درستشون کردم مامانی

95662387833762071806.jpg

 

با خمیرا مار درستیدیم انگشتر درستیدیم النگو هم هم

 

43747149320075846929.jpg

 

عزیزم شما فقط خمیر ورز میدادی اما امیدوارم دفعه بعد بهتر از امروز با خمیرا بازی کنی البته خمیر و من پهن کردم و دردونه خوووووووب قالب مییزد  

 

80387058301727507011.jpg

 

 اینم گل مامان ساز که با تمام عشق تقدیم دخمری کرد

 

73366981906136579762.jpg

 

و یه خونه کوچولو واسه شما که داری در میزنی و میخونی: کیه کیه در میزنه

 

اعتراف:ببخشید که دخمری شتل و بهم ریختس آخه سرماخوردس

 

طوری که من خمیر درستیدم و ازش راضیم:

ادامه مطلب دیگه دیگه

ادامه نوشته

بازی 28 و 29

بازی ۲۸:

دوختنی های ماهرخ

تو این بازی واسه ماهرخی یه مسطتیل مقوایی و یه دایره که با پانچ سوراخ سوراخ شده بودن تهیه کردم  با یه نی ابمیوه از اونایی که ما بهشون میگفتیم ساندیس به عنوان سوزن و نخ کاموا هم به عنوان نخ استفاده کردم

و به ماهرخ کمک کردم واسه کوک زدن مستطیل و انشاالله در نوبت بعدی دایره دوزی میکنیم

70206741163828020202.jpg

 

04937934233785852894.jpg

ماهرخ یکم دوخت و چون خسته شد رفت سراغ برج قورباغش

88986323900764957112.jpg

واسه مرحله بعد یه سرس اشکال هندسی با کاغذ رنگی درس کردم و با پانچ یکی یه سوراخ انداختم و دادم ماهرخ یخ ریسه از اشکال هندسی درست کرد 

ماهرخ از این مرحله بیشتر ستقبال کرد نسبت به مرحله قبل

49021024718336435177.jpg

 

بازی ۲۹:

این بازی شبیه برج قورباغه ماهرخ

یه سقوط داره

این بازی تو وبلاگ یکی از دوستان دیدم و خواستم که ماهرخ  تجربش کنه با اجازه از دوست عزیزم که متاسفانه ادرس وبلاگشون یادم نیست و اگه پیدا کردم حتا تو همین پست میزارم

26709280940815322383.jpg

 

گرچه اینا همه امروز توسط خاله زهرا جون تیر تو پر شد

ماهرخ اسم این بازی گذاشته بود سرسره

 

بازی 25 و 26 و 27

سلام

با یه جمعه پر بار ،در اوج تنهایی اومدیم

از صبح امروز ،جمعه، تا فردا من و دخترم تنهاییم

واسه همین به میل خانم خانما چند تا بازی انجام دادیم

اولین بازی:

چسب بازی:

راستش من دوست دارم ماهرخ طوری بزرگ شه که قدر داشته هاش بدونه به هر بهونه و دلیل کوچیک وسایلش دور نندازه و از اونا مراقبت کنه

بهمین خاطر هر بار که کتابی پاره میشه یا اسباب بازی خراب میشه تا حد امکان اونا ر در حضور خودش و با کمک خودش تعمیر میکنم که یاد بگیره هر بار خراب شدن یک تجربه در خودش داره

امروز ماهرخ کتابش پاره کرد و با هم اونو درست کردیم و ایده بازی ۲۵ به ذهنم رسید

این شد که چند تا شکل از روزنامه بریدم و دادم ماهرخ جون تو دفتر کارش با چسب ماتیکی و چسب نواری بچسبونه

ماهرخ از این بازی خوشش اومد

04121347596368329837.jpg

 

 

30120383644714691602.jpg

و در نهایت صفحه پر شد و دخترک مان در چسب میبنده

**************************************************************

مدتی هست که اماده شدن ماهرخ واسه یادگیری زبان  دوم ذهنم مشغول کرده

از کجا و چطور شروع کردن و سن شروع اموزش  زبان دوم

تا اینکه بعد از کلی تحقیق فهمیدم اموزش زبان دوم که البته باید در غالب بازی باشه نه آموزش مستقیم ،بهتر از همون بدو تولد شروع بشه

اونم با تقویت مهارت دیداری و شنیداری و لامسه و ....

من اعتراف میکنم که دیر اقدام کردم اما خدا ر شکر که بالاخره یه کارایی ر شروع کردم

واسه اموزش(مهارت) شنیداری همون آهنگ های شعر کوتاه زبان و فیلم های کوتاه مناسبن که من هنوز اهنگی پیدا نکردم

اما ۱۰ تا دی وی دی انیمیشن خیلی خوب به اسم  peppa pig از سایت نهال کودکی خریدم که هم اموزشی هست هم از رنگ هی شاد و زنده تو ساخت  انیمیشن استفاده شده و خیلی روان صحبت میکنند و دی وی دی های your baby can read

امیدوارم هر چه زودتر اهنگ های کوتاه هم پیدا کنم

واسه اموزش (مهارت) دیداری پازل های فومی حروف بزرگ انگلیسی ر خریدم و اونا ر روی در یخچال چسبوندم و هر از گاهی به میل ماهرخ جون اونا ر مرور میکنیم

و امروز هم حروف سایز بزرگتر آوردم و چیدیم و با اونا واسه دخمری قصه گفتم و تو قصه نام حروف ر هم میگفتم

 

86872133674260973551.jpg

چون قصه بود ماهرخ همونجا دراز کشید

*****************************************************

خونه بازی:

بلافاصله بعد از بازی قبلی ماهی خانم رو به من به پشتی ها اشاره میکنه و میگه خونه خونه بازی

هیچی دیگه منم پا شدم واسش خونه ساختم و اونم رفت تو خونش و با عروسکش بازی کرد

 

15820649346832957198.jpg

 

قربونت برم که اینقدر لطیف و مهربون با عروسکت حرف میزنی

34707768711769266201.jpg

 آخ آخ آخ مامان سقف خونم داره میریزه این چه خونه ایه

قربون ذوق کردنت بشم من من من فقط من

05312525833863986554.jpg

ماهرخ:

واااااااااااااااااای اوفتاد مامانی مامانی اووووووفتاد 

قربون اون حرف اووووووووووو رو لبات بشم که میگی اووووووووفتاد

********************************************************

بعد از اولین ویرانی یه خونه جدید ساختم با سقف محکم تر این بار سقف از جنس دیوار بود یعنی پشتی بزرگ

اما قلقلی خانم سقف خراب کرد و خونه تبدیل به سرسره شد و در مرحله بعدتر تبدیل به سطح شیبدار واسه رفت وآمد شد

هر بار که از اون شیب میومد پایین به سبک خودش تا ده میشمرد

 95938326323549047443.jpg

و بعدتر از اون زیرش یه خونه شد و ماهرخ رفت و اونجا خوابید

ماهرخ:

من اینجا بوخوابم،اینجا خونه خودممه،مامان مامانیییییی من بوخوابم

26891355361463587261.jpg

 

 

و در نهایت از اون بالا پشک میزد

 

93887065745873728386.jpg