ماهک من
خاطرات ماهرخ
بام تهران
اینجا سوحانک منم اینجام میخوام پشتک بزنم
دوستون دارم ماهرخ
ما برگشتیم خونمون
+
نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 20:11 توسط مامان فاطمه |
** و ان یکاد الذین کفرو الیز لقونک بابصارهم لما سمعو الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الاذکر للعالمین **
به تو که نگاه میکنم،بهار می آید می نشیند گوشه پیراهنم و بازی میکند با گره روسری سرمه ای ام که این روزها با آفتاب پیر می شود
رد چشمهایت را که می گیرم،می رسم به درختانی که به حریم آسمان دویده اند با میوه هایی از گنجشکهای نارس،از قناری های ناتمام.
می رسم به باغی از آواز که در آغاز خودش مانده است.
نه نه نه، می رسم به دریایی از لبخند،به اقیانوسی آرام از نگاه، می رسم به خدایی که همان نزدیکی است.
رد چشمهایت را که می گیرم،می رسم به پریانی پرده نشین که با وضوی هم نماز می خوانندو از لبهای هم نیایش می شوند
با من فقط با لبهای خودت حرف بزن،لبهایی که از نفرین باکره است،لبهایی که فقط زلالی را تلاوت می کند.
حالا به تو نگاه میکنم و فردا می دود در تک تک سلول هایم و می رسم به خورشیدهای چادر نشینی که تا پیری،جوان می مانند.
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
آبان ۱۳۹۵
مهر ۱۳۹۵
شهریور ۱۳۹۵
مرداد ۱۳۹۵
تیر ۱۳۹۵
اردیبهشت ۱۳۹۵
فروردین ۱۳۹۵
اسفند ۱۳۹۴
بهمن ۱۳۹۴
دی ۱۳۹۴
آذر ۱۳۹۴
آبان ۱۳۹۴
مهر ۱۳۹۴
مرداد ۱۳۹۴
تیر ۱۳۹۴
اردیبهشت ۱۳۹۴
فروردین ۱۳۹۴
بهمن ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
آذر ۱۳۹۲
آبان ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۲
شهریور ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آذر ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
آرشيو
آرشیو موضوعی
اولین ها
مناسبت ها
خاطرات من
خبرای خوب
توجه مامانا
دوباره کودکی با ماهکم
شعر و قصه
فرهنگ لغت ماهرخ جون
نامه ای به دخترم
قصه گویی و نمایش
هنر
یار مهربانم
ریاضی
سیر تکامل ماهرخ جون
عکسهای ماهرخ
علوم
کاردستی
زبان دوم
گیتاشناسی
بازی های هیجانی
جشن ها
سخنوری های ماهرخ(جمله واره و دیالگ های ماهک من)
آنی من
کوله سبز
ماهرخ از جنس خودش
اجتماعی مهارتهای زندگی
پیوندها
قلنبه ی خاله(ثمین جون)
من و تو(مصطفی و فاطمه)
ارام عزیز
مریمناز عزیز
مریم بانو **ماه پیشونی
محمد امیر خوبم
BLOGFA.COM