ترانه خونی دردونه:

چینه چینه دامنت

بعد از نسترن هیــــــــــــچچی دیگه برام نگو هیــــــــــــــچچی دیگه برم نگو (بعد از نسترن هیچی دیگه برم نمونده)

الاکلنگ تیشه دوست دارم همیشه

 فکرای بکر دردونه:

دیروز ۲۵ تااااااااااااااااااااااااا مهمون داشتیم و سخت مشغول

خواستم در رب انار باز کنم که دردونه متوجه تلاش بیهوده ی من شد و همون طور که در ارامش انار نوش جان میکرد با جدیت رو بمن گفت:

نمتونی باس تنی؟؟

گفتم اره!

گفت:سیفتهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟ (عاشق اون کشیدن حرف اخر کلماتتم)

گفتم: بله

گفت؟دسمال خیس تُن باز تُن

سر تا پایش را بلعیدییییییییییییییییییییییم با جیغ و دادو فریاد

یه اولین بامزززززه *************************************************************

موقع شام با صدای بلند دختر برادر شوهر که با فریاد  دوید سمت من و گفت خااااااااله ماهرخ!!!!!!!!!!!!!

چنان مثل فنر جمع شده پریدم و رفتم سمت ماهرخ که همه ی مهمونا نگران شدن

دیدم دردونه رفته wc البته با کفش  و دخترک بزززززززرگ شده و منم خوشحال دوباره قورتش دادم

این اولین باری بود که دخترم با رعایت همه چی تنهایی میرفت wc