سوالات این روزهای پرتقال خانه ی ما:

ماهرخ:مااااااامااااان ما از کجا می یایم؟

من:سکوت

ماهرخ:ماااماااان می دونی خدا منو صدا زد من اومدم

من:بوس

ماهرخ:خدا چه رنگیه؟

من:بی حوصله

ماهرخ:ماااماااان :می دونی خدا ادما ر بلند میکنه

من:یعنی چطوری

ماهرخ:یعنی وقتی من خوابم صبح که میشه دست منو میگیره و بیدارم میکنه

ماهرخ:مامان ادما ر کی درست میکنه ؟ و گاهی به استخوان گردن اشاره داره و میگه:این استخونا چطوری درست میشن؟

و ما درمانده از این پرسش ها در جواب سوالش که میخواهد بداند آدمها چطور ساخته و پرداخته میشوند گفتیم:

آدما یه نقطه ی کوچولو تو دل مامانا هستن،مامانا که غذا میخورن اون نقطه بزرگ میشه و میشه نینی،بعد که بزرگ شد و دل مامان هم بزرگ شد مامان میره بیمارستان و دکترا نی نی از دل مامان برمیدارن

بعد شیر میخوره و غذا و کم کم بزرگ میشه مثل شما و بزرگتر مثل ما

و قانع شد خوابیدخواب آلود

 

این ها اولی سوالات دختر ما در مورد پیدایش و خدا و ... بود و ما را ذوق مرگ کرد