بهار بهار باز اومده دوباره
دیدی درست میگم اره خودشه بهاررررررررررررره
هر چی از خدا میخوای برات هدیه میاره

بهار اومده و منم خوشحال روروکم برمیدارم و میرم تو حیاط زیر نور افتاب با روروکم قدم میزنم یه وقتایی هم میشینم البته بدون کمکی
اما بعد از یه دو دقیقه تللللپ میوفتم![]()
قول میدم همین روزا نشستن و کامل یاد بگیرم ![]()
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 15:22 توسط مامان فاطمه
|